چرا ایران در عراق و سوریه مى جنگد؟
حضور گسترده مسلحین تکفیرى در طى چند سال اخیر در منطقه غرب آسیا، به ویژه در سوریه و عراق که همراه با شکل گیرى بحرانى گسترده براى این کشورها بوده است، هرچند در ظاهر به عملکرد معارضینى باز مى گردد که به دنبال ساقط کردن حکومت مرکزى کشورهاى مذکورند، لیکن با توجه به اینکه بر اساس سازماندهى و اقدامات پشت پرده کشورهایى همچون آمریکا، رژیم صهیونیستى و برخى کشورهاى عرب به خصوص عربستان و همچنین کشور ترکیه رخ داده است، بى شک داراى اهدافى است وراى مسائل داخلى سوریه و عراق و حتى فراتر از مسائل منطقه اى و فرامنطقه اى.
با توجه به مقدمه اى که ذکر شد و دقت در تحولات سالهاى اخیر منطقه و بررسى برنامه ریزى هاى سلطه گران جهانى و متحدان منطقه اى آنها براى غرب آسیا و محور مقاومت، آشکار مى گردد که هدف نهایى از شکل دادن به وضعیت کنونى، «بحران سازى» براى وارد آوردن ضربه به محور مقاومت اسلامى و مهار نمودن قدرت روزافزون ایران مى باشد چراکه استمرار حضور سوریه در محور مقاومت و پیوستن عراق به این جریان، تهدیدى جدى براى آمریکا، رژیم صهیونیستى و اذناب منطقه اى آنها خواهد بود. ازاین روست که پیوسته نظام سلطه با محوریت آمریکا و رژیم صهیونیستى تلاش نموده اند تا با استفاده از حکام وابسته عرب به مقابله با محور مقاومت بپردازند، جنگهاى مکرر با گروه هاى مقاومت در منطقه ازجمله حزب الله، حماس، انصارالله و... از این قبیل است، همچنین راه اندازى فتنه تکفیرى ها نمود تازهاى از این سیاست نخ نما شده مى باشد.
لیکن علاوه بر نکات مورد اشاره فوق، مى توان دلایل و انگیزه هاى دیگرى نیز براى حضور ایران در عراق و سوریه برشمرد:
الف- دلایل منطقه اى
1-کشور سوریه به دلیل نقش محورى که در ارتباط میان ارکان محور مقاومت ایفا نموده و قادر است در آینده ایفا کند، نه تنها مورد نظر جمهورى اسلامى ایران مىباشد بلکه دشمنان نیز همواره کوشیده اند تا نظام این کشور را از ایستادن در کنار ایران و حزب الله لبنان برحذر دارند، چراکه در این صورت قادر خواهند بود تا با تضعیف حزب الله لبنان، زمینه را براى ناکارآمد ساختن این جنبش براى بازدارندگى در مقابل رژیم صهیونیستى فراهم نمایند. علاوه بر سوریه، عراق نیز جایگاه ویژهاى در محور مقاومت دارا مىباشد، از سویى اکثریت مردم این کشور را شیعیان تشکیل دادهاند، همچنین از منابع گسترده فسیلى نیز برخوردار است و از سوى دیگر موقعیتى کلیدى از حیث ژئوپولتیکى در منطقه غرب آسیا دارد، چراکه نه تنها با جمهورى اسلامى ایران داراى مرزهاى بسیار طولانى است بلکه با سوریه نیز هم مرز است، ازاینرو با پیوستن این سرزمین به محور مقاومت نه تنها پازل جغرافیایى محور مقاومت تکمیل خواهد شد بلکه ظرفیت گستردهاى از حامیان مقاومت به دیگر فعالان این جبهه افزوده خواهند شد که از الحشدالشعبى به عنوان نمونه اى از آن مى توان نام برد.
2-حضور تکفیرى ها در کشورهاى عراق و سوریه علاوه بر ضربات سهم گینى که بر پیکره انسانى و اقتصادى این کشورها وارد آورده است، داراى ابعاد خطرناک منطقه اى نیز مى باشد، ازجمله مى توان به امکان گسترش این بحران به کشورهاى همسایه اشاره نمود که از دو جهت مى توان آنرا مورد بررسى قرار داد، از سویى سبب گسترش رویکردهاى افراطى این گروهها در برخى کشورهاى همسو با آنها خواهد شد به گونهاى که شاید بتوان ادعا نمود که اگر جنگ سوریه و عراق و ددمنشى داعش و گروههایى همچون داعش در این کشورها نبود، عربستان سعودى به راحتى قادر به توجیه حملات خود به یمن نمى گردید و از سوى دیگر سبب ایجاد حوزه هاى تنش جدید در منطقه نیز خواهیم بود چراکه بر اساس تفکر تکفیرى ها که نمود بارز آن داعش است، تا زمانى که شیعیان و مخالفان سلفیون تکفیرى وجود دارند، سلاح زمین گذاشته نخواهد شد، ازاینرو در صورت سقوط دمشق و بغداد، بى شک گزینه بعد، حمله به ایران و سایر کشورهاى منطقه خواهد بود.
3-تلاش براى ممانعت از گسترش تنشهاى قومیتى و مذهبى در منطقه از اهداف مهم ایران براى پایان بخشیدن به جنگ سوریه و عراق مى باشد چراکه با ادامه این وضعیت، شاهد شیوع و تعمیق شکافهاى قومیتى و مذهبى خواهیم بود که بهسادگى نمى توان آنها را کنترل نمود.
ب- دلایل ایدئولوژیک و راهبردى
سخن گفتن صرف از دلایل ایدئولوژیک پیرامون حضور جمهورى اسلامى ایران در عراق و سوریه که در بعضى محافل مرسوم گردیده است، بى شک تک بعدى نگرستین به موضوع است ازاینرو در این قسمت هر دو بعد ایدئولوژیک و راهبردى را پیرامون این موضوع در کنار هم مورد کنکاش قرار خواهیم داد:
-بعد ایدئولوژیک
حضور ایران در سوریه و عراق را تا حدى مى توان ناشى از دلایل ایدئولوژیک و ماهیت اعتقادى جمهورى اسلامى ایران نیز عنوان نمود. این موضوع از دو جهت انگیزهاى شده است براى حضور ایران در دو معرکه مذکور:
نخست اینکه بر اساس اصل 154 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، حمایت از مستضعفین جهان در برابر سیاستها و اقدامات مستکبران و مزدوران آنها جزو وظایف اساسى این نظام مى باشد ازاینرو هنگامى که گروههاى تکفیرى تحت حمایت اربابان غربى خود دست به کشتار انسانهاى بیگناه و تصرف سرزمینهاى آنها مى زنند، ایران نخواهد توانست در برابر این اقدامات بى تفاوت به منافع ملى کوتاه مدت خود بیندیشد و در کنار این معرکه به تماشا بپردازد؛ گذشته از این، ماهیت ایدئولوژیک حاکم بر جمهورى اسلامى ایران و مسؤولان آن نیز مؤید تلاش براى حمایت از مظلومان سوریه و عراق است، انسانهایى که بدون هیچ گناهى و بى هیچ پناهى به کام مرگ فرستاده میشوند؛ ازجمله آیه 75 سوره نساء بر روى این موضوع تأکید دارد که مسلمانان بایست براى آزادى مظلومان و مستضعفان به مبارزه با ظالمان و مستکبران برخیزند: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فى سَبیلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیة الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا: چرا در راه خدا و مستضعفان از زن و مرد و کودک مبارزه نمى کنید، کسانى که مى گویند: خداوندا ما را از این سرزمین که مردمش ستمکارند رهایى بخش و از جانب خود براى ما یار و یاورى معین فرما.» امام خمینى(ره) نیز به عنوان بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، اهمیت حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان را اینگونه مورد تأکید قرار مى دهد: «ما باید از مستضعفان جهان پشتیبانى کنیم... زیرا اسلام... پشتیبان تمام مستضعفان جهان است.» و در جاى دیگر اینگونه میفرماید: «ایران قدرت خود را صرف پشتیبانى از سایر مسلمانان خواهد کرد.»
دوم قرابت ایدئولوژیک و اعتقادى موجود میان دولتهاى حاکم بر این کشورها و بعضاً مردم ساکن در آنها که در معرض خطر حضور تکفیرى ها و رفتار غیرانسانى آنها هستند با جمهورى اسلامى ایران، به ویژه شیعیان ساکن در این کشورها که نسبت به سایر فرق بیشترین کشته را دادهاند و در رأس بغض و کینه موجود در مسلک تکفیرى ها قرار داشته و دارند، نظام جمهورى اسلامى ایران به عنوان تنها نظام شیعى حاکم در جهان را بر آن داشته است تا بر اساس وظیفه دینى خود از حقوق پایمال شده این مظلومان همیشگى تاریخ، دفاع نماید و از کشتار روزافزون و شکنجه هاى طاقت فرساى آنها به دست تکفیرى ها جلوگیرى به عمل آورد.
- دلایل راهبردى و ژئوپلتیک
عراق و سوریه از جهات راهبردى و ژئوپلتیک از اهمیت بالایى براى ایران برخوردارند و سقوط این دو کشور در دامان تکفیرى ها و حامیان غربى و عربى آنها بى شک هزینه جبران ناپذیرى براى ایران در پى خواهد داشت چراکه از سویى سوریه را مى توان گذرگاهى راهبردى به سوى جهان عرب، سپرى مطمئن در برابر قدرت نمایى آمریکا و رژیم صهیونیستى و شاید مهمتر از این موارد سر پل ارتباطى بى بدیل براى ارتباط با حزب الله لبنان دانست؛ عراق نیز با توجه به ویژگى هاى راهبردى و ژئوپلتیک سرزمینى خود از اهمیت ویژهاى در سیاست خارجى ایران برخوردار است. ازجمله دلایلى که موجب این اهمیت گشته اند و بعضا در ابتداى بحث مورد اشاره قرار گرفتند، عبارتند از: حضور جمعیتى با اکثریت شیعه در این کشور، برخوردارى از منابع عظیم گاز و نفت و امکان تبدیل شدن به بازارى مناسب براى صادرات کالاهاى ایرانى، مرزهاى مشترک طولانى موجود میان دو کشور، مالکیت مشترک بر رودخانه اروند، وجود قومیتهاى نسبتا یکسان در هر دو کشور و اثرپذیری آنها از یکدیگر و مواردى از این قبیل.
ج- دلایل امنیتى
- امنیت داخلى
حضور فعال جمهورى اسلامى ایران در حمایت از سوریه و عراق و تلاش براى نابودى مسلحین تکفیرى در این کشورها، افزایش امنیت داخلى جمهورى اسلامى ایران را در پى داشته است چراکه ناامن ساختن محیط داخلى کشور ایران پس از ناامن سازى محیط پیرامونى آن، یکى از اهداف گروههاى تکفیرى فعال در سوریه و عراق مى باشد. اقدامات تروریستى 17 خرداد 1396 و بسیارى از تلاشهاى دیگر که با شکست روبه رو شده است، نمونهاى از تلاش براى تحقق این هدف مى باشد، حال آنکه نبرد با این گروههاى تروریست در خارج از مرزهاى ایران به ویژه در عراق و سوریه و زمینه سازى براى نابودى آنها و تضعیف پیوسته توانایى هاى انسانى و لجستیکى این گروهها، سبب خواهد شد تا از اینگونه اقدامات حذر نمایند و توان کافى براى تحقق آنرا نداشته باشند.
- امنیت برون مرزى
منافع گوناگون سیاسى، اقتصادى و به ویژه وابستگى متقابل کشورهاى منطقه موجب در هم تنیدگى امنیت این کشورها با یکدیگر شده است، این در هم تنیدگى از سویى مى تواند سبب پایدارى هرچه بیشتر امنیت گردد و از سویى ممکن است به ناامنى در منطقه دامن زند؛ حال آنکه در حد بالایى مى توان این در هم تنیدگى امنیتى را در میان سه کشور ایران، عراق و سوریه جستجو نمود. در وضعیتى که سوریه و عراق هر دو نیازمند حامى اقتصادى و متحدى مقاوم براى خروج از بحرانهاى موجود هستند، جمهورى اسلامى ایران نیز به حضور این کشورها در راستاى تقویت محور مقاومت نیازمند است. ازاینرو بنمایه اتحاد میان این سه کشور را مى توان تهدیدات ناشى از عملکرد رژیم صهیونیستى، عربستان، ترکیه و اذناب آنها در منطقه دانست که همگى تحت لواى آمریکا به دشمنى با ایران و محور مقاومت برخاسته اند. لیکن اهمیت این وابستگى امنیتى میان ایران، عراق و سوریه را در چند گزینه مى توان خلاصه نمود: شکل گیرى موازنه قوا به نفع محور مقاومت، تضعیف اذناب منطقهاى نظام سلطه به ویژه عربستان و رژیم صهیونیستى، افزایش نفوذ ایران و کشورهاى فعال در محور مقاومت در میان سایر کشورهای منطقه غرب آسیا (آنچه که در مورد قطر مشاهده نمودیم، نمونهاى براى این موضوع است)، ممانعت از حضور قدرتهاى فرامنطقهاى در منطقه و تضعیف تلاشهاى آنها براى پیشبرد منافع خود و عدم نقشآفرینى آنها در تحولات جارى منطقه، کاهش تنشهاى قومیتى و مذهبى در منطقه و....